اظهارات اخیر موسوی درباره قابل نقد بودن سیره حضرت امام خمینی با استقبال گسترده رسانه های بیگانه و ضدانقلاب مواجه شد
کیهان نوشت:رسانه های ضدانقلاب ضمن انتشار مصاحبه موسوی با سایت کلمه که تحت عنوان «گفت و گوی صریح ]!؟[ کلمه با میرحسین موسوی پیرامون ابعاد شخصیتی امام خمینی منتشر شده بود» ، به ویژه آن بخش از سخنان وی را که امام را قابل نقد و در عین حال در شرایط فعلی به دور از مصلحت می دانست برجسته کردند. سایت ضدانقلابی گویانیوز که رسماً برای سازمان سیا مزدور استخدام می کند، برای مصاحبه وی این تیتر را برگزید «منظور از نگریستن به دوران اول انقلاب، بازگشت به آن دوره نیست». دویچه وله هم تیتر زد «موسوی: منظور از دوران امام بازگشت به آن نیست».
موسوی در مصاحبه با سایت خود ابتدا کوشید دوران پس از رحلت حضرت امام را در تقابل با زمان حضور آن حضرت قلمداد کند و به همین دلیل هم ژست طرفداری و دلبستگی به امام گرفت اما در پایان مصاحبه به این سوال پاسخ داد که «آیا معتقد نیستید که به دوران امام هم نقد وارد است»؟
جریان ضدانقلاب به ویژه طی یک سال اخیر به بهانه نقد دوران امام، تخطئه و تخریب سیاست های اصولی حضرت امام را در دستور کار قرارداد و از سران فتنه نظیر موسوی و کروبی هم خواست که همین رویه را در پیش بگیرند نامه نگاری از موضع پایین به شیخ آلت دست منافقین و مطرود حضرت امام، و همزمان، ارتباط گیری از موضع ضعف و ندامت با گروهک هایی نظیر نهضت آزادی نتیجه سیاست جدید سران فتنه بود به نحوی که ابراهیم یزدی گفت اصلاح طلبان تا ده سال قبل حاضر نبودند با ما طرف گفت وگو باشند اما اکنون حاضر به مذاکره و ائتلاف با ما هستند در حالی که ما هرگز از مواضع خود کوتاه نیامده ایم.
در چنین روندی سایت کلمه لزوم نقد دوران امام را در پایان مصاحبه خود با موسوی پیش کشید که وی گفت: «یکی از اجزاء اعتقادات ما این است که تعداد معصومین 14 نفر است و بقیه بندگان خدا جایزالخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند، من هم زبان به نقد بگشایم. مسلماً به دلیل فضای زهراگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوءاستفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم.»
در برابر این اظهارات مغالطه آمیز باید از آقای موسوی پرسید که اولا آیا امام جایزالخطا بودو شما جایزالخطا نیستید که مستبدانه و دیکتاتور مآبانه در برابر قانون اساسی، حقوق و منافع و رأی مردم سر به شورش و یاغی گری گذاشتید. و حتی انتقادهای برخی دوستان و نزدیکان خودتان را در زمینه توهم بودن ادعاها نپذیرفتید؟ ثانیاً آیا با مغالطه جایز الخطا معرفی کردن حضرت امام می توان ارتجاع را جای انقلاب اسلامی نشاند، با گروهک های ضد دین و انقلاب طرح دوستی ریخت و در خیانت به کشور و ملت آن قدر پیش رفت که دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام در جبهه استکبار هورا بکشند؟ آیا لازمه این سخن که معصومین 14 نفر بیشتر نبودند، هم پیمان شدن با تروریست های منافقین و تندر و پژاک و کومله، و گروهک های خائنی چون بهائیت و نهضت آزادی و جبهه ملی و فدائیان خلق و... در جریان آشوب های خیابانی و اوج آن حرمت شکنی روز عاشوراست؟!
البته معلوم است سران فتنه در کشوری که در هیچ جای جهان بی نام و یاد خمینی شناخته شده نیست و حوادث پس از انتخابات هم ثابت کرد محبت امام در قلب ملت موج می زند، فعلاً شرایط را برای نقد و تخطئه امام مناسب ندانند و دعوت به تداوم نفاق برای پرهیز از ریزش بیشتر بقایای فتنه سبز کنند اما این حضرات آیا می توانند ادعا کنند که آنچه در یک سال گذشته عمل کردند، غیر از عارضه و مواجهه با سیره حضرت امام بوده است؟ چه آن زمان که کوشیدند با ادعای دروغ تقلب، افکارعمومی را بی اعتماد و بدگمان کنند و چه پس از آن که از موضع دیکتاتوری در برابر قانون و جمهوریت، سر به شورش خیابانی با چاشنی آدم کشی و آتش سوزی و تخریب و ساختارشکنی گذاشتند و کارشان به همراهی با گروهک های محاربی کشید که جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را مانند همین حضرات خار چشم و سد راه می دیدند. نهایتاً هم که کارشان به نشان دادن چراغ سبز به آمریکا و رژیم صهیونیستی و جسارت به ساحت بنیانگذار جمهوری اسلامی و حضرت امام حسین(ع) کشید.
به یقین سران فتنه در ادامه راهی که می پیمایند مجبورند نه تنها قاطعیت حضرت امام در برابر استکبارجهانی و گروهک های محارب وابسته را تخطئه کنند بلکه به خاطر خوشایند این جریان ها احکام اسلامی و قرآنی نظیر ولایت، جهاد، حجاب، امر به معروف و نهی از منکر، قصاص، لزوم مرزبندی با کفار و منافقین و... را هم یکی پس از دیگری انکار کنند چرا که به تعبیر قرآن «عاقبت کسانی که بدی پیشه کنند، این است که آیات الهی را تکذیب کنند»(سوره روم-آیه 10) و باز «به خاطر پیمان شکنی نقض میثاق، آنها را لعنت و قلب هایشان را پر از قساوت و سنگی کردیم.»
(سوره مائده-آیه13)